ما واقعا چقدر از همسر، دوست نزدیک یا همکارمان شناخت داریم؟ سوال‌هایی برای پاسخ


وقتی با کسی سال‌ها دوست هستیم یا برای ازدواج ساعت‌ها با کسی قرار می‌گذاریم و صحبت می‌کنیم یا حتی خواهر و برادر کسی هستیم، یا حتی در زوجینی که سال‌هاست که با هم زندگی می‌کنند، تصور می‌کنیم که یک آشنایی کامل ایجاد می‌شود. اما شناخت داریم، تا شناخت و در واقع اگر می‌شد چک‌لیستی از چیزهایی که کمتر مورد بحث قرار می‌گیرند، تهیه کرد، می‌دیدیم که جملگی ما تا حد بیگانگی خود را به رغم آشنایی‌های طولانی‌مدت حفظ می‌کنیم.

مثلا سوال‌های زیر را از کتاب به چی علاقه داری، نوشته استانیس ماروسک بک، سیینا بک و مایکل ج. بک در نظر بگیرید. دست‌کم برخی از آنها ما را به فکر می‌برند:

آیا فکر می‌کنی من شناخت درستی از خودم دارد؟

به چه چیز در شخصیت من از همه بیشتر علاقه‌مند هستی؟

آیا تا به حال مطلبی را از من یاد گرفته‌ای؟ هر چیزی می‌تواند باشد!

بهترین خاطره‌ای که از رابطه‌ی من و خودت داری، کدام است؟

وقتی با هم دعوا می‌کنیم چه احساسی به تو دست می‌دهد؟

اگر امکان ترتیب دادن یک سفر به هر نقطه‌ای از دنیا را برایمان داشته باشی، چه جایی را برای این سفر انتخاب می‌کردی؟

نظرت در مورد جلسات مشاوره چیست؟ فکر می‌کنی بتواند به تو کمکی بکند؟ در مورد من چطور، آیا می‌تواند به من کمکی بکند؟ آیا تا به حال به ‌این موضوع فکر کرده‌ای که با همدیگر در این جلسات شرکت کنیم؟

آیا موضوعی هست که دوست نداشته باشی درباره‌ی آن با من صحبت کنی؟ چرا صحبت کردن درباره‌ی این موضوع برایت ناخوشایند است؟ فکر می‌کنی صحبت کردن درباره‌ی این موضوع‌ها با دیگر افراد، برایت راحت‌تر باشد؟

کدام یک از لباس‌های مرا بیشتر از همه دوست داری؟ دقیق‌تر این‌که چه چیزی را درباره‌ی این لباس می‌پسندی؟

فکر می‌کنی از چه راه‌هایی می‌توانم زندگی را برای تو آسان‌تر و راحت‌تر کنم؟ برای این کار لازم است چه تغییرات یا اصلاحاتی را در خودم ایجاد بکنم؟

فکر می‌کنی برای حفظ رابطه‌مان، در چه مواردی باید از خودگذشتگی و روحیه‌ی مسالمت‌آمیز داشته باشی؟

فکر می‌کنی در شرایط سخت تا چه حد توان مقاومت دارم؟

آیا فکر می‌کنی که من در رویارویی با مشکلاتی که در رابطه‌مان داریم، برخورد درستی دارم؟

برای این‌که من از زندگی لذت بیشتری ببرم، چه پیشنهادی داری؟ آیا مواردی هستند که لازم بدانی در آن‌ها تغییراتی بدهم؟

برای این‌که از شغلم لذت بیشتری ببرم چه پیشنهادی داری؟ فکر می‌کنی بتوانم تغییراتی در جهت رسیدن به ‌این هدف در خودم ایجاد کنم؟

تعریف کن که در اولین ملاقاتمان با هم، چه چیزی در مورد من برایت جذاب بود؟ این ویژگی از اولین باری که همدیگر را ملاقات کردیم چگونه تغییر کرده است؟

برای داشتن احساس آرامش و استفاده‌ی {بهینه‌ی} بیشتر از رابطه‌مان چه پیشنهادی داری؟

آیا موضوعی هست که دوست داشته باشی من درباره‌ی آن بیشتر و راحت‌تر صحبت کنم؟

فکر می‌کنی در چه زمینه‌هایی باید رابطه‌مان را قوی‌تر کنیم؟ به نظرت امکان ایجاد چنین تغییراتی در رابطه‌مان هست یا این‌که همیشه در این زمینه‌ها با هم مشکل خواهیم داشت؟

آیا به نظرت شباهت زیادی به افراد خانواده‌ام دارم؟ فکر می‌کنی بیشتر شبیه به کدام یک از آن‌ها هستم و از چه بابت به او شباهت دارم؟

آیا می‌توانم با ایجاد تغییرات جزئی در چهره‌ یا ظاهرم، خودم را جذاب‌تر کنم؟

اگر فقط می‌توانستی یک جمله برای آخرین بار به من بگویی، چه جمله‌ای را انتخاب می‌کردی؟ دوست داشتی آخرین جمله‌ی من به تو چه باشد؟

به نظرت رابطه‌ی ما، چگونه در رسیدن به اهدافی که در زندگی دنبال می‌کنی به تو کمک می‌کند؟ چگونه از رسیدن به اهدافت جلوگیری می‌کند؟

پنج مورد از خصوصیت‌ها و ویژگی‌هایی را که در مورد من می‌پسندی بنویس. پنج مورد از ویژگی‌های مرا که باعث ناراحتی تو می‌شوند بگو.

حداقل انتظاراتی که از یک نفر به عنوان شریک زندگی‌ات داری، کدام‌اند؟

فکر می‌کنی برای داشتن رابطه‌ا‌ی موفق در آینده، لازم است تلاش زیادی بکنیم یا این‌که بدون تلاش خاصی همه چیز بین ما خوب پیش خواهد رفت؟

به نظر تو کدام ویژگی شخصیتی من می‌تواند در رابطه‌مان مشکل ایجاد کند؟ چه خصوصیتی در تو ممکن است تأثیری مشابه بر رابطه‌مان داشته باشد؟

آیا آن‌قدر با من احساس راحتی می‌کنی که به دلیلی، جلوِ من گریه کنی؟ فکر می‌کنی بتوانی برای ناراحتی من گریه کنی؟ ناراحتی و گریه‌ی من چه تأثیری بر تو دارد؟

به نظر تو، من در برقراری ارتباط با دیگران شخص موفقی هستم؟ معمولاً در ایجاد چه جور رابطه‌هایی قوی و در مورد کدام یک ضعیف هستم؟

آیا حالتی در من هست که با دیدن آن به یاد پدر و مادرت بیفتی؟ حالتی که تو را به یاد یک نفر در گذشته (مثل عشقی قدیمی یا دوستی صمیمی) بیندازد چطور؟

به نظر تو کدام وجوه مشترک در گذشته‌ی ما باعث قوی‌تر شدن رابطه‌ی فعلی‌مان شده است؟ چه تفاوت‌هایی در گذشته‌ی هر یک از ما می‌توانند برای رابطه‌مان مشکل‌ساز باشند (تفاوت‌هایی از نظر ارزش‌ها، مذهب، فرهنگ، علائق و تجربیاتی که با پدر و مادر یا دیگر افراد خانواده‌مان داشته‌ایم)؟

فکر می‌کنی در چه زمینه‌هایی می‌توانی به من کمک کنی تا انسان بهتری بشوم؟

اگر من زمانی را صرف پرورش دادن استعدادها و رسیدگی به علاقه‌مندی‌هایم بکنم، آیا این موضوع باعث ناراحتی تو می‌شود؟ حتی اگر به سبب انجام دادن این کار زمان کمتری برای رسیدگی و توجه به رابطه‌مان داشته باشم؟

اگر رابطه‌مان روز به روز ضعیف‌تر و سردتر بشود، برای جلوگیری از این موضوع و حفظ این رابطه، چه کار می‌کنی؟ آیا حاضری برای بهبود بخشیدن به رابطه‌مان در جلسات مشاوره‌ی خانواده شرکت کنی؟ آیا تغییری در شیوه‌ی زندگی و رفتاری خود خواهی داد؟ تا چه حد حاضری برای حفظ رابطه‌مان خودت را تغییر بدهی؟

آیا تا به حال برایت پیش آمده که دوست داشته باشی به جای این‌که با هم باشیم، مدتی را تنها سپری کنی؟ معمولاً در چه جور شرایطی این احساس به تو دست می‌دهد؟

فکر می‌کنی در اکثر مواقع بتوانی از روی حالت بدن و چهره به فکر و احساس درونی من پی ببری؟ مثلاً از حرف نزدن و سکوت من چه برداشتی می‌کنی؟

آیا حاضری بدون من به مسافرت بروی؟ مثلاً اگر پول محدود و خواسته‌ای متفاوت داشته باشیم، آیا تنها به مسافرت می‌روی یا این‌که سعی می‌کنی با گذشت کردن و توجه به خواسته‌ی من، با هم به سفر برویم؟

از نظر تو استعداد‌ها و توانایی‌های من کدام‌اند؟ آیا این توانایی‌ها را در خودت هم می‌بینی؟ اگر جوابت منفی است، دوست داشتی چه توانایی‌ها و استعداد‌هایی داشته باشی؟

به نظر تو از چه راه‌هایی می‌توانم در حل مشکلاتی که در زندگی با آن‌ها رو به رو هستی، به تو کمک کنم؟ چه موقع برای حل یک مشکل به من مراجعه خواهی کرد؟

آیا کاری هست که با انجام دادن آن باعث ناراحتی تو بشوم؟

به نظرت از چه لحاظ‌هایی به یکدیگر شباهت داریم و از چه نظراتی با هم متفاوت هستیم؟

فکر می‌کنی به چه اندازه برای من اهمیت داری؟ به نظرت اگر با هم آشنا نمی‌شدیم، به همین اندازه‌ای که در حال حاضر خوشحال و موفق هستم، بدون حضور تو هم خواهم بود؟

به نظر تو رابطه‌ی ما در چه جهتی پیش می‌رود؟ آیا فکر می‌کنی توانایی قوی‌تر کردن رابطه‌مان را کنیم؟ آیا ایده‌ای درباره‌ی این‌که ‌آینده چطور خواهد بود، داری ـ چه با هم باشیم و چه جدا از هم؟

به نظر خودت آیا تحمل این را ‌داری که هر یک از ما طرفدار جبهه‌‌ی سیاسی متفاوتی باشیم ؟ آیا در این زمینه موضوع خاصی هست که بتواند برای ما مشکل‌ساز بشود؟

اگر من و تو نتوانیم بچه‌دار بشویم، آیا راضی می‌شوی که بچه‌ای را به فرزندی قبول کنیم؟ اگر توانستیم بچه‌دار شویم چطور؟ آیا باز هم قبول می‌کنی که بچه‌ای را به فرزندخواندگی قبول کنیم؟ بین روش جانشینی (روشی که از رحم شخصی دیگر برای رشد کودک استفاده می‌کنند) و قبول کردن بچه‌ای به فرزندی، کدام را ترجیح می‌دهی؟

آیا معمولاً نشانه‌ها و علامت‌هایی را که برایم می‌فرستی به درستی تعبیر می‌کنم؟ کدام یک را درست متوجه می‌شوم و در تفسیر کدام یک احتیاج به تمرین دارم؟


اگر خواننده جدید سایت «»  هستید!
شما در حال خواندن سایت ( دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com‌ هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
– سایت رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS شوید.
– شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرامصفحه اینستاگرام ما
– برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

ما عادت کرده‌ایم ابرقهرمان‌ها را در لباس‌های امروز ببینیم و فیلم‌های زیادی هم که بر مبنای کامیک‌بوک‌ها ساخته شده، این تصور را در ذهن ما تشدید کرده‌اند.اما اگر قرار بود همین ابرقهرمان‌ها لباس‌های قرن نوزذهمی می‌پوشیدند، چه می‌شد؟…

یک بوئینگ ۷۳۷ بازنشسته که بر روی صخره‌ای در بالی قرار گرفته، به ویلایی لوکس تبدیل شده است. شرکت Hanging Gardens قرار است در‌ آوریل این ویلا را افتتاح کند. ایده این کار زاییده فکر کارآفرینی به نام فلیکس دنیم است. دنیم در حال حاضر هتل‌های…

خب، اول اصلا باید پاسخ بدهیم که چرا ممکن است کسی از فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی مارول لذت ببرد و عاشق‌شان باشد.من خودم اصلا دوست‌دار این فیلم‌ها نیستم. ولی خب مگر من عاشق ژانرهایی از سای فای نیستم و از اینکه بقیه این دنیاها را درک…

هانسل و گرتل، نام داستانی شاه‌پریانی با منشأ آلمانی است که برادران گریم آن را ثبت کرده‌اند. این داستان ماجرای یک برادر و خواهر کوچک به نام‌های هانسل و گرتل را روایت می‌کند که پس از رها شدن در جنگل به خانه‌ای که از کیک و آب‌نبات ساخته شده…

عبدالرحیم جعفری، پایه گذار انتشارات امیرکبیر و کتاب های طلایی، است. او ۱۲ آبان ۱۲۹۸ در تهران زاده شد. عبدالرحیم جعفری در سال ۱۳۲۸ انتشارات امیرکبیر را پایه گذاشت. و در سال ۱۳۴۰ انتشار مجموعه ی کتابهای طلائی را آغاز کرد. کتابهای طلایی مجموعه…

کسانی که در کودکی در خانه‌های بزرگ زندگی کرده‌اند، چندان میانه‌ای با خانه‌های آپارتمانی ۵۰ – ۶۰ متری که این روزها آنها را هم به سختی می‌شود خرید، ندارند. اما تصور کنید که ساخت و سازها متفاوت بودند و کسی به فکر مصرف‌کننده جوان کم‌درآمد بود و…





منبع